توضیحات
کتاب جنگ آینده و جنگ ترکیبی در عصر معاصر
پیشگفتار کتاب جنگ آینده و جنگ ترکیبی در عصر معاصر :صفحاتی جدید از زندگی را در این کتاب باز میکنم، یک آفرینشی که با دستان خود بنا کردم و به یادگاری از روح پاک پدر و مادر عزیزم و عشق وفادارم، همسر گرامی و فرزندان دلبندم اختصاص میدهم. این کتاب، حاصل فکر و تلاشم درباره جنگهای آینده و جنگ ترکیبی در عصر معاصر است؛ آن چیزی که صدای درونی من را فریاد میزند و تمام جهان را به چالش میکشد.
پدر و مادر عزیزم، شما را الگویی از پایداری، فداکاری و عشق واقعی میدانم. تمام تلاشم را به عنوان فرزند شما در طول زندگیام کردهام تا ارزشهایی که به من یاد دادهاید را به جامعه منتقل کنم. شما را در هر لحظه در قلبم حس میکنم، روحتان شاد.
همسر عزیزم و فرزندان دلبندم، فاطمه و محمد، با شما همه چیز بهتر و زیباتر شده است. شما برایم نوری در تاریکیها و قوتی در ضعفها بودهاید. عشق شما، سرمایهای بیقیاس است که به من انرژی و امید میبخشد. این کتاب را به شما تقدیم میکنم؛ بهعنوان نمادی از محبت و پشتکار بیمانند شما در طول یک سفر بینهایت.
زندگی یک سفر است و من از جنگها و صلحها، نبردها و پیروزیها، دستاوردها و واقعیتها یاد گرفتهام، با دستانی پر از هدف و با قلبی پر از اشتیاق، این صفحات را ایجاد کردهام؛ صفحاتی که در آن به خاطرات شیرین شما، معشوقان من، احترام میگذارم. این کتاب، یک ابرنوشت از حضور و آموختههای شما در زندگی من است.
مقدمه کتاب جنگ آینده و جنگ ترکیبی در عصر معاصر :
حتماً اطرافتان کسانی را دارید که دچار تزلزل در افکار و جهتهای خود شدهاند. پیشتر نسبت به خاک و وطن خود تعصب و حس وفاداری بیحدّی داشتهاند. ولی امروز نسبت به ساختار کشور خود تردید دارند و یا با بدبینی و ظن از آن حرف میزنند. این تغییر جریان تفکری ناگهانی نبوده است، اگر شما هم درگیر این تغییرات و تردیدها شدهاید مطمئن باشید گلوله ها و ترکشهای جنگشناختی به شما و اطرافیانتان هم برخورد کرده است.
بشر تاکنون جنگ های متفاوتی را تجربه کرده است. جنگ سخت، جنگ نیمهسخت، جنگ سرد، جنگ نرم، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ آب و غیره. امروز پس از چهار مرحله جنگ سرد، سخت، نيمهسخت و نرم كشور وارد پنجمين مرحله جنگ سلطه با عنوان جنگ شناختي شده است. ولی جنگ شناختی چیست؟ در اولین قدم یک جمله ساده برای درک راحتتر جنگشناختی بیان مینماییم:
«جنگ شناختی، شناخت انسان ها را مورد هدف قرار میدهد»
به عنوان مثال آیا افرادی را دیده اید تا چند ماه قبل به اعتقادات خود به شدت پایبند بوده اند و اکنون اعتقادات خود را خرافات تلقی میکنند؟ یا با افرادی مواجه شده اید به رهبری جامعه خود عشق می ورزیدند ولی حالا با دید بدبینانه از وی سخن می گویند و امثال این نمونه ها. جای تعجبی وجود ندارد در یک کلام ساده این افراد مورد اصابت گلوله دشمن در جنگشناختی قرار گرفته اند بدون اینکه وی جراحتی در بدن خود احساس کند.
همواره بشر در هر زمان و هر سرزمینی درگیر انواع جنگ و نزاع همچون جنگ نرم، جنگ سخت و جنگهای قومی و قبیلهای، جنگ سرد و بسیاری دیگر از اقسام جنگها بوده و هست. امروز اما دشمنها و نیروهای ضد یکدیگر در تلاشند با استفاده دشمنی در قالب جنگشناختی با یکدیگر مبارزه کنند و بدون ردپایی از خود، رقیب را از صحنه به در کنند.
منابع بسیار محدودی درباره «جنگشناختی» در دسترس هستند. اکثر قریب به اتفاق این منابع، دو حوزه جنگشناختی و جنگ روانی را در یک گستره مطالعه کرده و تعریفی که از جنگشناختی ارائه داده اند، بسیار نزدیک به جنگ روانی است. در واقع میتوان گفت که آنان از منظر یک متخصص عملیات روانی به تشریح کم و کیف جنگشناختی پرداخته اند. در این منابع میان جنگ ادراکی و جنگشناختی اختلاط ایجاد شده است.
از نظر نویسنده، ادراکات و شناخت دو مقوله مجزا هستند. «ادراکات» در ایجاد تصویر مؤثر هستند و مرحله ماقبل «شناخت» محسوب می شوند. جنگ ادراکی (به عنوان هدف) بیشتر مربوط به حوزه دفاعی و عملیات های نظامی است (که میتوان آن را به حوزه مدیریتی تعمیم داد) و به تلاش دشمن در جهت تأثیرگذاری بر ادراکات فرماندهان ارشد و اتاق عملیات جنگ (یا مدیریت کشور)؛ دلالت دارد. در جنگ ادراکی دشمن تلاش میکند ادراک فرماندهان از زمین عملیات، وضعیت دشمن از نظر عددی و تجهیزاتی و آمادگی نظامی و تدارکاتی و… را دستکاری کرده تا آنان را وادار به اتخاذ تصمیمات اشتباه کند. فی الواقع در جنگ ادراکی، تأثیر بر نحوه ادراکات فرماندهان و استراتژیست های نظامی است و نه بر ساخت شناخت آنان از تشخیص دوست و دشمن به صورت ایدئولوژیک.
اما در جنگ شناختی این انگاره ها هستند که تحت هجوم عامل آفندی قرار میگیرد. دشمن تلاش میکند در روند بازشناسی دوست و دشمن و منابع قدرت و نحوه بکارگیری آن در میدان کنش واحد مورد هجوم اختلال ایجاد کرده، نگرشها،اولویت ها، منابع شناخت و… او را برسازد و از این اختلال و برساخت در جهت اهداف خود بهره ببرد. ما جنگشناختی را اینگونه تعریف می¬کنیم:
جنگشناختی؛ دستکاری تصاویر ذهنی و در نهایت تأثیرگذاری بر انگاره¬های فرد و جامعه در جهت اهداف طرح¬های عملیات شناختی است. طراح جنگشناختی درصدد است تا شناخت افراد از گزاره ها، بخصوص گزاره¬های قدرتآفرین فرد، جامعه یا کشور هدف را همسو با اهداف خود تغییر دهد. تا در نهایت فرد و جامعه هدف آنچنان بیاندیشد که او می¬خواهد و ادراکشان از خویشتنِ خویش و محیط چنان باشد که او برنامه¬ریزی کرده و به شناختی برسند که او می¬خواهد. در چنین حالتی فرد و جامعه هدف آنگونه عمل می¬کند که طراح عملیات شناختی مدنظر دارد.
اگر حوزه عملکردی جنگشناختی را (آنچنان که هست) حوزه روان در نظر بگیریم، جنگشناختی را می¬توان نوعی عملیات روانی به شمار آورد. حوزه عملکردی جنگشناختی با عملیات روانی تقریباً یکسان است. واقعیت این است که جنگشناختی و عملیات روانی دارای اشتراکات معنایی بسیاری هستند. حوزه عملکرد هر دو «روان» واحد مورد هجوم، است. گاهی ابزار جنگشناختی همان ابزاری است که در عملیات روانی مورد استفاده قرار می¬گیرد. گاهی جنگشناختی ابزار عملیات روانی میشود و چه بسیار مواقعی که عملیات روانی به عنوان ابزار رسیدن به اهداف جنگشناختی در خدمت آن قرار می¬گیرد. عملیات روانی و جنگشناختی را قاعدتاً باید در ذیل جنگ نرم طبقهبندی کرد. «جنگ نرم، به عنوان صورتی جدید از نبردهای معاصر، بر حوزه ادراکی انسان¬ها متمرکز است و نبرد را به جای خاکریزها، به قلوب و احساسات و باورهای افراد انتقال داده است». اما این دو با یکدیگر یک تفاوت عمده و اساسی دارند. تأثیرگذاری عملیات روانی گاهی مقطعی و موردی است، اما در جنگشناختی روانِ واحد مورد هجوم گاهی تا ابد در اختیار انگاره هایی قرار میگیرد که توسط دشمن در فرایند جنگشناختی، ایجاد شده است.
تفاوت عمده جنگشناختی و عملیات روانی در انگاره سازی است. به طور مثال در بحث القاء هنجار، میتوان این تفاوت را مطالعه کرد. در عملیات روانی مراحل القاء یک هنجار؛ هنجارگریزی، هنجارشکنی و هنجارگزینی است. اما در جنگشناختی در مرحله اول هنجار موجود زشت نشان داده شده و زشتی آن در ذهن واحد هدف، به مثابه یک انگاره تثبیت میشود. آنگاه در مرحله بعد انگاره «رسالت» القاء و تثبیت میگردد. در مرحله نهایی، هنجار مطلوبِ دشمن به مثابه انگاره¬ای زیبا در ذهن مخاطب، نقش می بندد. در جنگشناختی واحد مورد هجوم، از داشته های خود قلباً متنفر شده یا آن را ناکارآمد پنداشته و رسالت خود می داند که با آن به ستیز برخیزد و به هنجار القاء شده با تمام وجود ایمان دارد.
در عملیات روانی، واحد مورد هجوم، خاستگاه هنجارهای القایی را یا می شناسد و یا لااقل میداند که برآمده از فرایند تفکر او نیست. در حالی که در جنگ شناختی، واحد مورد هجوم؛ هنجارهای القایی را زاییده و نتیجه تفکرات خویش می انگارد. بنابراین جنگشناختی از این منظر بسیار خطرناکتر از عملیات روانی است. در جنگشناختی، دشمن ادراکات و انگاره های ذهنی را مورد آماج خود قرار می دهد تا برساخت های اجتماعی را مطابق اهداف خود تغییر، بازسازی یا بنیان نهد. به این ترتیب هدف اصلی جنگشناختی را میتوان مغز، ذهن و باورهای افراد یک جامعه بیان کرد که همواره در رصد دشمنان برای برنامه ریزی در جهت تحقق اهداف شناختی شان میباشد. همچنین با پیشرفت علم و تکنولوژی، کشورهای پیشرفته بیش از پیش در جهت دستیابی به اهداف شناختی خویش با استفاده از علوم مرتبط در راستای ساخت سلاح های شناختی تلاش میکنند تا در این ماراتن قدرت سهم خود را برای دستیابی به خواسته هایشان افزایش دهند. این به معنای دستیابی به قدرت بیشتر، نفوذ بیشتر و در نهایت حکمرانی وسیع تری در دنیای کنونی است زیرا در این جنگ، هدف؛ ذهن انسان هاست.
جهت خرید کتاب جنگ آینده و جنگ ترکیبی در عصر معاصر و هرگونه سوال
با ایدی @arvannashr در تلگرام یا تماس تلفنی به خط ثابت 02166962850
مستقیما استعلام قیمت و راهنمایی بگیرید. می توانید به راحتی این کتاب به
تالیف حسین محمدشفیعی را از انتشارات آرون تهیه نمایید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.