توضیحات
کتاب دریانوردان تنگسیر اقتباسی از حوادث و داستان های واقعی دریانوردی …
مقدمه کتاب دریانوردان تنگسیر : (جان تقدیم نان)
این نوشته را تقدیم مینمایم به پدربزرگوارم، ناخدا عبدالکریم کارگر و به روح جاودانی همه ی ناخدایان و جاشوانی که در سفرهای دریایی و ملیبار رفتند و دیگر برنگشتند.
یکی از ماندگارترین و غمانگیزترین قصه ها سرگذشت جهازات، ملوانان و ناخدایانی است که طی سال های متمادی کنار دریا زیست هاند. هم از نعمتش بهره بردهاند و هم از نقمتش رنج و مرارتها کشیدهاند و جان را تقدیم نان کردهاند.
اگر برای یک تنگسیر، دریا زندگی بوده ولی نام دیگر دریا نیز مرگ بوده است که او را در پنجه ی بیرحم خود اسیر و معدوم میساخته است.
فولکلورها یا فرهنگ عمومی نقشی بیبدیل در انتقال تجربهها و نوع زیستن مردمان داشته اند که به نسل های بعد منتقل میگردد.
بسیاری از تمدن ها حاشیهی همین دریاها و آبها قوام و دوام یافته اند. تمدنهای آشوری، فینیقی ها و مصریان کنار همین دریاها و رودها شکل گرفته است و دریانوردان قهاری را به جامعهی بشری تقدیم نموده اند. ایرانیان نیز از دیرباز و از دورهی عیلامی ها و سپس هخامنشیان و بعد در دوره اسلامی نقشی پر رنگ در دریا و دریانوردی ایفا نمودهاند که سلیمان صیرافی در یکی از همین سفرها “سفرنامه ی ایران وصین” را نوشته است.
نقش انسانماهی در پاسارگاد که یک پایش انسان و پای دیگرش ماهی است نمونه ای از تسلط ایرانیان بر خشکی ها و دریاها دارد.
تنگسیرهای بوشهر هم زمانی که زندگی جمعی خود را کنار دریا آغاز نمودهاند با فراز و نشیبهای بیشماری مواجه بودهاند.
ثبت رخدادهای بسیاری که برای این قشر زحمتکش اتفاق افتاده کاری لازم و اساسی میباشد که شاید مغفول مانده است.
بر محققین و دوستداران تاریخ دریانوردی فرض است که در قالب های مختلف این نقیصه را جبران نمایند.
تنگسیر مرد دریا بود و دریانوردی و جهاز* چون عبادتگاه، قدیس حیات و دریا سجادهی شکر او بوده است.
از دیرباز، بصره تا عدن، ظفار، زنگبار، ملیبار و بمبئی با جهازهای بادبانی همگی در ید قدرت او قرار داشت.
کمکم موتور، کنار بادبان قرار گرفت تا در خلیج و اقیانوس، لیمرها، تویبه و تریه* باد و باران های موسمی اقیانوس هند سد راه و یا یار و یاور بوم* و سرنشینانش باشد…
چه بسیار بوم هایی که اسیر امواج سهمگین اقیانوس هند شدند؛ واژگون گشتند و خانواده های بسیاری را با خود واژگون کردند.
و مردان بیشماری که طعمه کوسه و نهنگها شدند و برای همیشه از زندگی رخت بربستند.
مردمی از رستمی تا کری با ناخدایانی دریاشناس همواره مهمان اقیانوس و دریاها بودند.
ناخدایان زبدهی بینظیری مانند مرحوم زایر علی بوالخیری تنگسیری نماد یکی از دهها ناخدا و جاشوانی بوده است که دریا و اقیانوس را چون کف دست میشناخت هاند و عاقبت هم با سرنشینان و بوم رعنای خود در کف اقیانوس جای گرفتند و جان خود را در این راه گذاشتند.
هر چند که ثبت و گزارش دقیق این سرگذشتها به دلیل مرور زمان و نبود اسناد معتبر کاری مشکل است ولی در این داستان تصمیم بر آن است که با خوشه چینی از واقعیت های زندگی دریانوردی این خطه بر اساس دیدهها و شنیدهها اقتباسی داستانگونه به این خاطره های شفاهی داشته باشم و با پردازش آن رنگ و جلای داستان بر تن آن بپوشانم؛ آن را به ثبت و ضبط درآورده تا شاید جانی بر کالبد گذشته های دریانوردی دمیده شود.
از دیرباز سفر به هند و آفریقا و بازرگانی به ویژه از راه دریا همواره مورد توجه مردم ایران بوده است که داستان تمثیلی طوطی و بازرگان مولوی و یا قسمتهایی از هزار و یک شب اختصاص به همین مسافرتها دارد.
باز تأکید میگردد که هدف اصلی از نقل این داستان، گریزی به نوع زندگی دریانوردان تنگسیر است که امیدوارم مورد پسند خوانندگان گرامی که علاقهمند به تاریخ دریانوری این مرز و بوم هستند واقع گردد.
داستان مربوط به گوشه ای از زندگی مردم ساحل تنگسیر است که آداب، سنن و نوع زندگی دریانوردی آنها را در حدّ امکان در این ظرف جای دادهام.
برای قرار گرفتن در فضای داستان ناگزیر به استفاده از کلمات محلی و دریانوردی شدهام که فهم واژهها و اصطلاحات دریانوردی برای غیر هماستانیهای عزیز کمی مشکل است که سعی نمودهام در پاورقی آنها را معنا و توضیح دهم.
* داستان با سفر از بندر بوالخیرِ تنگستانِ بوشهر به بصره شروع میشود؛ با عشقی و ازدواجی و تولد فرزندی در ملیبار هندوستان ادامه مییابد؛ بوم ناخدا در سفر بازگشت غرق میشود و عدهای هم در راه بازگشت میمیرند. پدر یعنی اسحاق دیگر به هندوستان نمیرود و در ملیبار گفته میشود که او در دریا غرق شده و فرزند متولد شده در هند، پدرش را گم میکند و بیهویت میشود و دربهدر به دنبال پدر میگردد و بقیهی ماجرا را در بیست فصل تقدیم خوانندگان ارجمند مینمایم.
در پایان مقدمه دلنوشته ی خود در کتاب دریانوردان تنگسیر را در مورد بوم زایر علی بوالخیری به عنوان نماد بوم های تنگسیر و بوالخیر تقدیم دوستان ارجمند مینمایم.
جهازی با نام بوم نقشی بیبدیل در زندگی مردم خلیج فارس داشت، زایر علی از جمله ناخداهای دریاشناس و قهار خطه ساحل تنگستان بود که بارها مسیر کویت، تنگسیر وکالیکوت را با بوم رعنایش طی طریق کرده. سال ۵۷ از کویت به بندر بوالخیر آمد و از آنجا عازم ملیبار بود. در راه رفتن اسیر امواج اقیانوس هند شد و دیگر برنگشت.
چکامهای که تقدیم میگردد ماحصل شنیدنیها، خاطراتم و دیدن این جهاز در لنگرگاه بندر بوالخیر میباشد.
***
سفری بیبازگشت
در امتداد افق،
در پناه نور زرد رنگ غروب.
بومی از دیار دریا،
چون عروسان بندر،
میدرخشید و میرقصید میان موجها،
در آن ظهر* و زهر هلاهل بومها.
و شاید رقص مرگ.
سال پنجاه و هفت
ناخدا با ۱۲ یلِ* لنجسوار،
پیر و جوان،
مهیای دل سپردن به اقیانوس.
اسماعیل، انگشتش فرشته نجاتش شد و ماند.
ناصر، محمد و خلیل جوانان رعنای بوم
هر کدام با رویایی در سر.
یکی تازهداماد،
دیگری با نشان نامزدی،
همگی در عنفوان جوانی.
سرمست و جویای ملیبار*.
از کویت تا کالیکوت*
خطی بیبازگشت.
بندر را با تمام مردمش
خاطراتش،
بهارش و زمستانش
به یادها سپردند و رفتند.
چه آمد بر سر بوم
چه اندیشیدند آن شب؟
تقدیر چه بود؟
کس ندانست.
شبی تاریک،
شبی نحس و بدیمن،
شبی که بوم* شوم* میخواند،
و بوم ناخدا اسیر دست اقیانوس.
چه باید گفت از حال و روز آن دلیران
“در آن تاریک شب میگشت پنهان”*
“فروغ جاودان نهنگان”.
شاید پسری در آغوش پدر،
دوستی در آغوش دوست دگر
مرثیهای بر غزل زندگی میخواندند.
بوم وارونه گشت
و زندگیها را وارونهتر کرد
گور یاران شد و دریا آرامگهشان.
نه یادمانی،
نه نشانی،
و نه حتی ختمی.
افسانهها سرودند از نجاتشان
خیالها بافتند از حیاتشان
ولی دست سرنوشت قصهی دیگر داشت.
نبرد دریا و مردمانش،
جنگ مرگ و زندگی
موج و مَرد.
رفتند و غمنامهی دیگری آفریدند
و بومی دیگر به تاریخ غمگسار دریا پیوست.
مانا و جاودانه باد یاد و نامشان.
جهت خرید کتاب دریانوردان تنگسیر و هرگونه سوال
با ایدی @arvannashr در تلگرام یا تماس تلفنی به خط ثابت 02166962850 مستقیما استعلام قیمت و راهنمایی بگیرید.
می توانید به راحتی این کتاب به تالیف عبدالرحیم کارگر را از انتشارات آرون تهیه نمایید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.